یوسف یوسف ، تا این لحظه: 10 سال و 25 روز سن داره

پسر بهار

اندر احوالات یوسف جان (8 ماهگی)

عشق مامان سلام نفسم نه ماهه شده هزار ماشالا هزار هزار ماشالا به قد و بالای رعنای گل پسرم مردی شدی واسه خودت ها؟ قربون قد و بالات برم گل نازم این روزا اینقدر دوست داشتنی و با نمک شدی که دوست دارم بشینم و فقط نگات کنم. دوست ندارم حتی یک لحظه رو از دست بدم. حتی بعضی وقتا اینقدر نگات میکنم که تو هم میمونی بهم نگا میکنی. فکر کنم پیش خودت میگی این مامان من چشه؟انگار خوشکل تو عمرش ندیده تا حالا آخه بعضی روزا دلم برای کوچیکیات خیلی تنگ میشه. فکر میکنم که چرا وقت کافی نذاشتم و سیر دلم نگات نکردم. ولی با این وجود دوست دارم پسرک مامان زودتر بزرگ بشه و بهم بگه مامانی دوستت دارم. اونوقته که من دیگه هیچ چیزی از خدا نمیخوام...
14 دی 1393

یوسف جان و شرکت در جشنواره

سلام پسر گلم عزیز مامان شما هم توی جشنواره ی نی نی وبلاگ با این عکس شرکت کردی خیلی براش زحمت کشیدیم تا آماده شد. من و بابا و خاله مهسا(مثل همیشه طرح از من و اجرا با خاله مهسا و بابا هم که تدارکات بود) امیدوارم دوستای نی نی وبلاگیت بهت رای بدن تا بتونی تو ی جشنواره افتخار بدست بیاری. به این امید که این افتخار زمینه ساز افتخارات بالاتر و مدارج علمی بالاتر در آینده برای تو نازنینم باشه. ...
10 دی 1393

یوسف جان و تجربه ی اولین عاشورا

    سلام بر حسین سلام بر شش ماهه ی حسین علی اصغر سلام بر همه ی اهل بیت و یاران حسین پسر عزیزم امسال اولین محرم عمرت رو تجربه کردی. فدات بشم که پا به پای بزرگترها همه ی مراسم ها رو پشت سر گذاشتی و حتی خم به ابروت نیاوردی. ایشالا که امام حسین یار و یاورت باشه. ایشالا که به حق شش ماهه ی امام حسین همیشه راه حق رو پیش رو داشته باشی. هر مراسمی که میبردمت از خدا میخواستم که همواره راه درست رو بهت نشون بده . برای تو از خدا خواستم که کمکت کنه که در همه ی کارهات اول خدا رو در نظر داشته باشی دوم هم خدا رو در نظر داشته باشی و سوم هم خدا رو در نظر داشته باشی و حتی یک لحظه از یاد خ...
7 دی 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بهار می باشد